میم حجری
۴۲۶
سنگ سخنگو
من حالم از همه چیزای موقتی به هم میخوره!
هر کاری کنی آخرش همهچی موقتیه
سگ سخن جو
آره.
زندگی شطی همیشه روان است و همه چیز در حرکت مدام است.
بهتر هم همین است.
چیزی که همیشه همان و دایمیو باقی باشد
کسالت آور و تهوع انگیز خواهد بود.
نیما در جدال با حافظ میگوید:
من عاشقم به هر چه رونده است.
۴۲۷
سنگ سخنگو
بنظرم ما آدما زندگی میکنیم که احساس کنیم
احساس غم، شادی، خشم، تنهایی، وابستگی، شکستن، عشق، نفرت، ترس و...
همه به زندگی معنی میده و بدون اینا زندگی یه بازی پوچ و بی معنیه
سگ سخن جو
احساس به چه معنی است؟
مثال:
عزیزی را از دست میدهی
و
بی اختیار
غم میخوری.
دستت میسوزد.
بی اختیار
رنج میبری.
این احساسها
واکنش طبیعی اندام تو هستند.
تو در این زمینه اکتیو نیستی.
پاسیوی.
فعال نیستی
کارهای نیستی.
منفعل و هیچکاره ای.
غم و شادی و گریه و زاری که به زندگی تو معنا و محتوا نمیدهد.
کار
چه کار مادی مثلا خیاطی، نجاری، حمالی، آشپزی
و
چه کار فکری و هنری
به زندگی آدمها معنا و محتوا میبخشد.
به همین دلیل شاعر فرزانهای گفته:
برو کار میکن، مگو:
«چیست کار.»
که
سرمایه رستگاری است کار.
فقط به برکت کار است که احساس پوچی نمیکنی.
دلیل اصلی نیهلیسم
علافی و انگلی است.
۴۲۸
سنگ سخنگو
اگه مادرا نبودن راحتتر میشد مُرد.
سگ سخن جو
مردن در جهنم جماران
ساده ترین حادثه است.
بی مادر و با مادر.
۴۲۹
سنگ سخنگو
برای از بین بردن تاریکی، شمشیر نکش
خشمگین نشو
فریاد نزن.
برای از بین بردن تاریکی، چراغ روشن کن!
سگ سخن جو
چشم.
ولی
یک دست بی صدا ست.
به تنهایی نمیتوان چراغ افروخت و بر تاریکی غلبه کرد.
به همین دلیل حریفهای گفته:
اگر به کوچه ما امدی
چراغ بیار
۴۳۰
سنگ سخنگو
اونى كه ميگه همچى درست ميشه، يا نميدونه درست چيه،
يا عادت كرده به حرفِ مفت زدن!
وَ الا اين شرايط درست شدن نداره
سگ سخن جو
تفاوت طبیعت با جامعه این است
که
پدیدهها و روندهای طبیعی به فاعل انسانی (سوبژکت) نیاز ندارند.
پدیدهها و روندهای جامعتی اما بدون شرکت فعال فاعل انسانی تشکیل نمییابند.
فرق زلزله طبیعی با انقلاب اجتماعی
همین است:
زلزله خود به خودی است
انقلاب آگاهانه است.
خر نمیتواند انقلاب کند.
ادامه دارد.