loading...

دایرة المعارف روشنگری

بازدید : 742
يکشنبه 3 آبان 1399 زمان : 10:37

ریتا تورن کویست ـ فرشور

(متولد ۱۹۳۵)

آمستردام، هلند

برنده جایزه «بوم طلائی»

(۱۹۹۳)

برگردان

میم حجری

· اخیرا با دو تا از دخترهای مدرسه پشت سر ولترز حرف می‌زدم که یکی از معلمه‌ها شنید.

· او در اتاق سرایدار مدرسه بود و در این اتاق همیشه اندکی باز می‌ماند.

· بیرون که آمد، سرش را تکان داد و رفت.

· ما در باره چشم‌های ماهی وار ولترز صحبت می‌کردیم و می‌گفتیم که انگار هر آن می‌خواهند از کاسه سر بیرون پرند و مثل تیله روی زمین بغلتند.

· می‌گفتیم که آنگاه ما دنبال تیله‌ها می‌دویم.

· از روی زمین برمی‌داریم.

· به تنگ آبی در روی میزی می‌اندازیم.

· آنگاه تاب بازی آنها را بر طناب موج‌ها تماشا می‌کنیم.

· حالا، اگر معلمه‌‌‌ای بشنود که کسی در باره چشمان مدیر مدرسه چنین چیزهائی بر زبان می‌راند، شکی نیست که او نمی‌تواند برنده جایزه باشد.

*****

· سال قبل، وقتی که ولترز نقش بابا نوئل بازی می‌کرد و ریجما می‌بایستی به او خوشامد بگوید، اشتباها به جای «سلام بابا نوئل» گفت:

· «سلام، آقای ولترز!»

· بعد، از فرط خجالت صورتش سرخ شد و ولترز شروع کرد به سرفه کردن.

· همه بچه‌های بزرگ سوت زدند.

· ریجما به تته پته افتاد و گفت:

· «آخ!

· مرا ببخش بابا نوئل!

· چشمان من دیگر خوب نمی‌بینند!»

· اگر کسی چشمانش خوب نمی‌بینند، بهتر است که او جزو هیئت داوری نباشد.

· چون حتما موقع اظهار نظر راجع به نقاشی ئی باز دست پاچه می‌شود و وقتی که ولترز ئه ما ویسر را برنده جایزه اعلام می‌کند، می‌گوید:

· «باشد، بابا نوئل!»

*****

· آقای کوتسیر، معلم کلاس ششم، نعمتی است.

· از دیدن فقط کله اش می‌توان فهمید که او نعمتی است.

· کله او نه با کلمات، بلکه با فرم و شکلش بدان دلالت می‌کند.

· او تیغ ریشتراشی لازم ندارد.

· بر گونه‌های سپیدش جز مشتی ریش تازه روئیده چیزی نیست.

· او موهایش را از وسط سر به دو طرف شانه می‌کند و قد بلندترین معلم مدرسه است.

· هر روز ظهر با خانم بویز در حیاط مدرسه قدم می‌زند.

· خانم بویز قدش حتی به شانه آقای کوتسیر نمی‌رسد.

· قد و قامت اما ربطی به توانائی ندارد.

· برای اینکه اگر بچه‌‌‌ای کار احمقانه‌‌‌ای انجام دهد، خانم بویز اولین کسی است که واکنش نشان می‌دهد و عصبانی می‌شود.

· وقتی که خانم بویز از منبر فحاشی مفصل پائین می‌آید، آقای کوتسیر کلمات واپسین او را تکرار می‌کند.

· مثل پژواک از چاه‌های شهر اپلدورن هلند.

· حالا من می‌دانم که در هیئت داوری کار از چه قرار خواهد بود.

· آقای کوتسیر راجع به نقاشی‌ها اظهار نظر نخواهد کرد وصبر خواهد کرد تا اینکه خانم بویز اظهار نظر کند.

· و بعد از اتمام سخنان خانم بویز، نقش پژواک را بازی خواهد کرد.

ادامه دارد.

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۸۹)
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی