پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریشهان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
دولت
ادامه
۲۸
- با توسعه امپریالیسم، تضادهای زیر حدت گرفتند:
الف
- تضاد میان بورژوازی و پرولتاریا
ب
- تضاد میان انحصارات و خلق
پ
- تضاد میان دول امپریالیستی
ت
- تضاد میان خلقهای تحت استعمار و قدرتهای استعماری امپریالیستی
۲۹
- این امر به تشدید تضاد میان دولت کاپیتالیستی و تودههای خلق منجر شده و منجر میشود.
۳۰
- همانطور که تاریخ دولت بورژوازی بزرگ آلمان نشان میدهد، این دولت به دژخیم خلق آلمان و خلقهای دیگر مبدل میشود.
۳۱
- دلیل آن قبل از همه در ذوب تنگاتنگ قدرت انحصارات با قدرت دولتی است که بدین طریق سرمایه داری انحصاری ـ دولتی تشکیل مییابد.
۳۲
- سرمایه داری انحصاری ـ دولتی ابزار قدرت گروه نسبتا کوچکی از صاحبان انحصارات است که در تضاد با منافع کلیه نیروهای صلح طلب، دموکراتیک و سوسیالیستی خلق قرار دارد.
۳۳
- سرمایه داری انحصاری ـ دولتی نه «دولت حق (قانونی) دموکراتیک»، بلکه قدرت انحصارات است که با قدرت دولت کاپیتالیستی ذوب شده و به دستگاه سرکوب خلق و به دستگاه سوق خلق در راستای منافع انحصارات مبدل شده است.
دولت سوسیالیستی
۱
- دولت سوسیالیستی، دولت تاریخی طراز نوینی است.
- دیکتاتوری پرولتاریا ست.
۲
- دولت سوسیالیستی در مبارزه بر ضد دولت بورژوازی با در هم کوبیدن کل دستگاه دولتی بورژوازی پدید آمده است.
۳
- هدف این دولت سوسیالیستی نه ابدیت بخشیدن به حاکمیت طبقاتی طبقه کارگر، بلکه تأسیس جامعه بی طبقه است که بی نیاز از دولت برای تنظیم امور خویش است.
۴
- دولت سوسیالیستی دیگر در خدمت استثمار و سرکوب اکثریت خلق توسط اقلیتی نیست.
۵
- در دولت سوسیالیستی، طبقه کارگر در وحدت مستحکم با دیگر طبقات و اقشار زحمتکش در شهر و روستا بر اساس مالکیت جامعتی بر کلیه وسایل مهم تولید، به اعمال قدرت سیاسی میپردازد.
ادامه دارد.