میم حجری
۲۰۱
سنگ سخنگو
دلم یه عشق واقعی میخواد باهاش دیوونگی کنم
سگ سخن جو
عشق
تنها چیزی است که خواستنی و سفارش دادنی نیست.
عشق
چیزی غیرمترقبه، ناگهانی، آنی، تصادفی است.
خری را تصادفا دم در طویلهای میبینی
و
دل میرود ز دستت
حافظ کجا ست؟
۲۰۲
سنگ سخنگو
کسایی که کتاب نمیخونن منو آنفالو کنن
سگ سخن جو
دوستان تو همه باید اهل کتاب باشند؟
نمیشود استثنا قایل شوی تا ما مسلمانان دوستت بمانیم.
ما مسلمانیم
قبله مان یک گل سرخ
جا نماز مان توده
۲۰۳
سنگ سخنگو
چخوف در جایی از نامه به برادرش چقدر خوب میگه:
انسان فرهیخته برای جلب ترحم خود را خوار نمیکند.
بر تار قلب دیگران زخمه نمیزند تا به حال او رقت آورند.
نمیگوید:
«مرا نمیفهمند»
«قدر مرا نمیدانند»
زیرا اینها جلب اندکی توجه به بهایی بسیار است،
فرومایگی و تقلب و ابتذال است.
سگ سخن جو
زنده باد چخوف.
اگر دیدی سلام ما به او هم برسان.
۲۰۴
سنگ سخنگو
چون باد در قلمرو گیتی وطن نداشت.
سگ سخن جو
باد بی وطن وجود ندارد.
هیچ چیز در ورای زمان و مکان وجود ندارد.
۲۰۵
سنگ سخنگو
بنده حالم بهتره چون مثل ماشین بی توقف برای هدفم میخوام تلاش کنم.
هدف مهم هست،
اما مسیر رسیدن مهمتره!
سگ سخن جو
تو رهروی
از مبداء معینی به سوی مقصد معینی میروی.
هدفت رسیدن به مقصد است.
راه و دوچرخه و خودرو و خر
وسیله نیل به مقصد است.
راه
مهم است.
ولی
مهمتر از هدف و یا مقصد تو نیست.
نقش تعیین کننده در دیالک تیک وسیله و هدف (آماج) از آن هدف (آماج) است
بی آنکه وسیله (راه) هیچ واره باشد.
ادامه دارد.